علم اخلاق یعنی معرفت نفس..

سوأل «من کیستم؟» مهمترین سوأالی است که در زندگی هر فردی ایفای نقش می نماید.
پاسخ این سوأل ما را به بهترین نحو به سوی معارف دیگر می برد و موجبات ایجاد علم صحیح، در ابواب دیگر را مطرح می نماید.

معرفت نفس، مفتاح تمام معارف...

معرفت نفس، مفتاح تمام علوم و دوازۀ تمام تمدّنهاست. کسانیکه از این راه وارد نشوند و از این منظر به عالم نظاره ننمایند، بهره و نتیجه ای نخواهند برد.

انسان خلاصۀ تمام عالم خلقت ...

انسان دارای ابعاد متفاوت و مختلفی به وزان عالم خلقت است. اگر در عالم خلقت، عالم طبیعت است، به موازات آن در انسان بُعد مادّی و جسم عنصری است. اگر در عالم خلقت، عالم برزخ است، به موازات آن در انسان، بُعد وهمی و خیالی است. اگر در عالم خلقت، عالم کامل قیامت است، به موازات آن در انسان بُعد کامل عقلانی است؛ و بالاخره اگر در عالم خلقت، عالمی لاهوتی و فوق عوالم مذکور است، به موازات آن در انسان نیز بُعد فوق عقلی بوده و بدین روی انسان قدرت درک تمام عوالم و احاطۀ علمی و وجودی به تمام مراتب را داراست.

انسان مانند جهان، دارای یک زمین و هفت آسمان...

انسان مانند جهان، دارای یک زمین و هفت آسمان است. زمین انسان، همین بدن مادّی و قابل رؤیت است؛ و آسمانهای هفتگانۀ او به ترتیب عبارتست از: طبع، نفس، قلب، روح، سرّ، خفی و أخفی. از طبع تا سرّ برای هر انسانی ملموس و قابل ادراک است، ولیکن دو باطن خفی و أخفی تنها برای اولیای الهی و سفرای به کمال رسیدۀ حقّ، مشهود میباشد. در این بین بُعد «نفسانی» انسان بسیار مهم بوده و تهذیب و تزکیۀ آن بسیار حیاتی می باشد. از این رو علم اخلاق و معرفت نفس بیشتر به این باطن از بطون هفتگانۀ انسان توجّه دارد و معرفت بطون دیگر پس از این مرتبه حائز اهمّیّت خواهد بود.

قوای اصلی نفس، چهار قوّه است...

قوای نفس عبارتند از قوّۀ شهویّه که اعتدال آن عفّت است. پس از آن قوّۀ غضبیّه که اعتدال آن شجاعت است. سپس قوّۀ عقلیّه که اعتدال آن حکمت است. و سرانجام قوّۀ عملیّه که اعتدال آن عدالت میباشد. هر یک از قوا را افراط و تفریطی است که تزکیه در اینجا به معنای پرهیز از افراط و تفریط آنان و اتّصاف جان، به اعتدال این قواست.

عفّت، اعتدال قوّۀ شهویّه...

عفّت یعنی قوّۀ شهویّۀ انسان، تحت تدبیر و فرمانروایی عقل، به جذب منافع و لذائذ بپردازد و جان را با جلب و جذب بجا و به اندازۀ آنان، حفظ نماید.

شجاعت، اعتدال قوّۀ غضبیّه...

شجاعت یعتی قوّۀ غضبیّۀ انسان، تحت تدبیر و فرمانروایی عقل، به دفع شرور و ناملایمات بپردازد و جان را از ضررها و تلخیها برهاند.

حکمت، اعتدال قوّۀ عاقله...

حکمت یعنی قوّۀ عاقله در جای خویش و به اندازۀ خویش، اعمال نظ نموده و امر دیگر قوا را هدایت و راهنمایی نماید و جملگی را به سوی مصلحت حقیقی خویش رهنمون کند.

عدالت سرسلسلۀ تمام فضائل...

عدالت سرسلسلۀ تمام فضائل و مناقب بشری بوده و هر خیر و خوبی در ذیل او تعریف میگردد.

بدین روی قرآن رستگاری را در تزکیۀ نفس می داند ...

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ‏
وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها (1)وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها (2)وَ النَّهارِ إِذا جَلاَّها (3)وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشاها (4) وَ السَّماءِ وَ ما بَناها (5) وَ الْأَرْضِ وَ ما طَحاها (6) وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها (7) فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها (8) قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها (9) وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها (10)

به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
به خورشيد و گسترش نور آن سوگند، (1) و به ماه هنگامى كه بعد از آن درآيد، (2) و به روز هنگامى كه صفحه زمين را روشن سازد، (3) و به شب آن هنگام كه زمين را بپوشاند، (4) و قسم به آسمان و كسى كه آسمان را بنا كرده، (5) و به زمين و كسى كه آن را گسترانيده، (6) و قسم به جان آدمى و آن كس كه آن را(آفريده و) منظّم ساخته، (7) سپس فجور و تقوا(شرّ و خيرش) را به او الهام كرده است، (8) كه هر كس نفس خود را پاك و تزكيه كرده، رستگار شده؛ (9) و آن كس كه نفس خويش را با معصيت و گناه آلوده ساخته، نوميد و محروم گشته است! (10)

(سورۀ شمس)

مراتب بالاتر پس از تزکیه نفس جایز و سودمند خواهد بود.

پس از معرفت و تزکیۀ نفس، باید به پرورش ابعادی چون قلب و. روح پرداخت که این مرتبه نیز دارای خصوصیّات و تدابیر خاصّ خود می باشد. انشاء الله همۀ ما به کلاس بالاتری در این حیطۀ ضروری راه یابیم...

جنبش فرهنگی منادیان فتح

پیام آور علم، عمل، عشق و عدل، از دو منبع عقل و وحی، دست آوردی از ایرانیان برای جهانیان،
(www. JF72 .ir)
و من الله التوفیق...